یادگیری زداییِ کمالگرایی
۱- به جای
“تو حرف “ک” رو اشتباه نوشتی “گ”، باید اینطوری بنویسی.”
بگوییم:
“تو اسمت رو نوشتی. بگذار بخونمش: ب – الف – ب – کاف، بابک!”
۲- به جای
“اونطوری نه! اگه بیل رو اینطوری بگیری خاک بیشتری میتونی برداری، میبینی؟”
بگوییم:
“خوب خیلی دوست دارم ببینم با این همه خاک چی درست کردی. بهم بگو!”
۳- به جای
“کفشهات رو اشتباهی و برعکس پوشیدی.”
بگوییم:
“میبینم که کفشهات رو پوشیدی! وقتی راه میری احساس راحتی میکنی؟”
۴- به جای
“تختت که همچنان بهم ریخته است و همه جا پر از اسباببازیه.”
بگوییم:
“اوه تو خیلی زحمت کشیدی! میبینم که همهی کتابها رو مرتب کردی و گذاشتی توی کتابخونه.”
رهاندن کودکان از کمالگرایی یعنی آنها:
تمام وجود خودشان را خواهند پذیرفت
این کار اونطوری که انتظار داشتم پیش نرفت، ولی اشکال نداره. من میدونم که برای اینکه دوستداشتنی باشم لازم نیست تو همه چیز کامل باشم.
برای امتحان چیزهای دشوار علاقهمندتر خواهند بود
بستن زیپ ژاکتم خیلی کار سختیه! ولی میدونم اگه تلاش کنم میتونم انجامش بدم.
“نقصها” و “اشتباهات” را به عنوان بخشی از مسیر رشد در نظر میگیرند
اوه! بازم برجی که ساختم فروریخت. چطوری میتونم یک برج بلند بسازم که نریزه؟
رهاندن خودمان از کمالگرایی یعنی ما:
تمام وجود خودمان را خواهیم پذیرفت
با توجه به اینکه دیشب نخوابیدم، اینکه بتونم امروز خیلی صبور باشم کار دشواری بود. میدونم که برای اینکه دوستداشتنی باشم لازم نیست همیشه کامل باشم.
برای امتحان چیزهای دشوار علاقهمندتر خواهیم بود
خیلی خیلی سخته که الگوهای رفتاری اشتباهی که باهاشون بزرگ شدم رو کنار بذارم! باید گام به گام و آروم پیش برم. میدونم که با تلاش کردن مداوم موفق میشم.
“نقصها” و “اشتباهات” را به عنوان بخشی از مسیر رشد در نظر میگیریم
امروز موفق نشدم و آخرشم داد و فریاد کردم. ولی یاد گرفتم قبل از اینکه انرژی و صبرم تموم بشه به این توجه کنم که چه محدودیتهایی دارم. فردا دوباره تلاشم رو میکنم.
منبع:
curious parenting