این روزها اگر پای صحبت پدرها و مادرهایی که جوان یا نوجوان در خانه دارند بنشینید، میبینید که بسیاری از آنها از اینکه فرزندشان با کوچکترین تغییری بههممیریزد، در مواجهه با چالشهای روزمره در محیط مدرسه یا دانشگاه عاجز میماند، و یا در تعامل با دیگران مشکلات ارتباطی زیادی دارد، متحیر و سردرگم هستند؛ چرا که معتقدند از امکانات و محبت نسبت به فرزندشان دریغ نکردهاند. کلید ماجرا کجاست؟ سنین کودکی دوران طلایی برای آموزش و تقویت مهارتهای اجتماعی و مهارتهای شناختی است. مهارتهایی که نیاز است کودک کسب کند تا مجهز و با دست پر به سالهای جوانی و بزرگسالی وارد شود. مهارتهای شناختی پایه، سنگ بنای بسیاری از مهارتهای شناختی ضروری دیگر هستند که هر چه فرد توانمندی بیشتری در این مهارتهای پایه به دستآورد، تسلط و آگاهی بیشتری نسبت به افکار، اعمال و احساساتش خواهد داشت.
سه مورد از مهارتهای شناختی پایه عبارتند از:
- واکنش به موقع و مناسب نسبت به تغییر شرایط و پیدا کردن راهحل جایگزین. ( انعطاف پذیری شناختی)
- بهیادسپاری اطلاعات و استفاده به موقع از آنها. (حافظه فعال)
- مقاومت در برابر رفتارهای خودکار و تکانشی. (خودکنترلی)
یک: مدیریت توجه و تمرکز
امروزه به لطف گوشیهای هوشمند و امکان دسترسی لحظهای به فضای مجازی و اخبار، توانایی متمرکز ماندن بر انجام یک فعالیت مشخص برای بسیاری از افراد تبدیل به یک چالش اساسی شده است. پرورش و بهبود این مهارت از همان سنین کودکی میتواند به طرز چشمگیری بهرهوری فرد را در دوران تحصیلی و شغلی در آینده بالا ببرد.
راهکارهایی برای پرورش مهارت تمرکز و توجه
- هنگام درست کردن غذا، تا کردن لباسها و یا انتظار در صف فروشگاه، بازیهایی را با کودکان انجام دهید که نیازمند توجه به جزئیات باشد. از او بخواهید حبوبات مختلف را جداسازی کند، و یا هنگام تا کردن لباسها این الگو را رعایت کند: تیشرت- شلوار- جوراب.
- شما میتوانید مرتب کردن اتاق را به یک بازی هدفمند تبدیل کنید: یک اسباب بازی را انتخاب کنید و از او بخواهید اسباب بازیهای مشابه را پیدا کند.
- در حالی که دارید با هم یک آهنگ یا ترانهی آشنا را میخوانید، مکث کنید و یک کلمه را نگویید تا کودک از حافظهی فعال خود استفاده کند و آن کلمهی گمشده را بگوید.
- هنگامی که دارید داستانی را برای کودک میخوانید، از او بخواهید پیشبینی کند در ادامهی داستان چه اتفاقی میافتد. کودک برای انجام این کار نیاز دارد خیلی دقیق به داستان توجه کند.
- با انجام بازیهایی که شامل “توقف” و “شروع” هستند، مثل بازی “هر کی شکلک دراره شکل عروسک دراره” یا “صندلی بازی”، این مهارت را با آنها تمرین کنید.
- همراه با کودک با آهنگهای تند آرام برقصید و سپس با آهنگهای آرام تند برقصید تا تمرکز و کنترل را در آنها تقویت کنید.
یادتان باشد اشتباه کردن بخشی طبیعی از فرایند یادگیری است.کودکان باید اشتباه کردن را تجربه کنند و شما باید آنها را به تلاش دوباره تشویق کنید.
دو: مهارت همدلی کردن
فردی که از دوران کودکی مهارت همدلی کردن را بیاموزد، راحتتر میتواند خود را جای دیگران بگذارد و احساسات و افکار آنها را درک کند. او به موقع بهیاد میآورد که دیگران چگونه واکنش نشان میدهند (حافظه فعال) افکار خود را کنترل میکند تا بتواند از منظر دیگران به ماجرا نگاه کند (خودکنترلی) و میتواند مسئله را از زوایای مختلف بررسی کند (انعطاف پذیری شناختی) و درنتیجه در کلام و گفتار خود افکار و احساسات دیگران را درنظر بگیرد. این مهارت به تدریج درکودک شکل میگیرد. کودکی که مهارت همدلی کردن را یاد بگیرد، به احتمال زیاد تعارضات در روابط او با دیگران کاهش مییابد و سازگاری بیشتری در مدرسه و محیط کار خواهد داشت.
راهکارهایی برای پرورش مهارت همدلی کردن
- در طول روز از کودک بخواهید تا در مورد افکار و احساسات خود صحبت کند و مشخص کند که افکار و احساسات خودش چگونه با افکار و احساسات دیگران متفاوت است.
- هنگامی که برای کودک قصه میخوانید، درباره احساسات شخصیتهای داستان سؤال بپرسید:”به نظرت او الان چه احساسی داره؟ چرا فکر میکنی این احساس رو داره؟”.
- کودک را تشویق کنید تا افکار و احساسات خود را از طریق اجرای نمایش، گفتن داستان، رقصیدن یا هر نوع اثر هنری بیان کند.
- شرایطی فراهم کنید که کودک بتواند ابراز احساسات دیگران را دربارهی یک تجربهی مشترک ببیند.
- ابراز احساسات در قالب کلمه، کودک را از برخوردهای فیزیکی با دیگران تا حد زیادی دور نگه میدارد.
سه: مهارت ارتباط برقرار کردن
آدمی از همان بدو تولد با دیگران ارتباط برقرار میکند و همچنان که رشد میکند و میآموزد، این مهارت نیز در وجود او توسعه مییابد. تمرکز کردن بر اینکه دقیقا برای چه داریم ارتباط برقرار میکنیم (توجه و تمرکز)، فکر کردن به اینکه دیگران چه درکی از این ارتباط دارند (انعطاف پذیری شناختی) و پیدا کردن روش جایگزین برای برقراری ارتباط با دیگران، مخصوصا اگر روش اول به اندازه کافی کارآمد نباشد (خودکنترلی)؛ همه اینها مواردی است که با پرورش مهارت ارتباط برقرار کردن در وجود کودک رشد مییابد.
زمانی که کودک مقصودش را با کلمات، حرکات و نمادهای مختلف بیان میکند و میبیند که مقصود او از طرف دیگران چگونه درک میشود، درحال ساختن مهارت برقراری ارتباط است.
همکاران ما در مجموعه بومرنگ با پشتوانهی علمی قوی و به کمک دانش مغز و یادگیری، فرصتهایی را برای پرورش این مهارتهای ضروری برای کودکان فراهم میکنند. برای مشاهده دورهها اینجا کلیک کنید.
راهکارهایی برای پرورش مهارت ارتباط برقرار کردن با دیگران
- در طول روز مانند یک گزارشگر ورزشی هر کاری را که انجام میدهید روایت کنید و توضیح دهید تا کودک یاد بگیرد کلمات و معانی را به تجربیات روزمره مرتبط کند.
- از واژگان و زبانی غنی و متنوع استفاده کنید، و اگر به بیش از یک زبان صحبت میکنید، از آن زبان نیز استفاده کنید.
- از کودک بخواهید که با کشیدن نقاشی یا گفتن قصه یک تجربه را بازگو کند.
- به کودک کمک کنید تا داستان را از روی تصاویر کتاب تعریف کند.
- از کودک بخواهید با ایفای نقش شخصیتهای یک داستان، آن داستان را بازی کند.
مهارت خوب گوش کردن به حرف های دیگران مهارت دیگری است که در خلال این فعالیت ها کودک آن را تمرین می کند.
چهار: مهارت برقراری ارتباط بین اطلاعات
این مهارت یکی از اساسیترین مهارت ها در امر یادگیری است. شناسایی تفاوت ها و شباهت ها و توانایی مرتب سازی چیزها و مفاهیم مختلف از موارد این مهارت به حساب میآید. کودکی که این مهارت در او تقویت شود، بین آموختههای قبلی و مفاهیم جدید ارتباط برقرار میکند و یادگیری عمیقتری را تجربه خواهد کرد. چون او ارتباط بیشتری بین پدیده های مختلف مییابد، دنیای پیرامونش را بهتر میشناسد. زمانی که ظرفیت و توانایی کودک برای ربط دادنهای معمول یا غیر معمول پدیدهها بالا برود، زمینه برای پرورش خلاقیت هر چه بیشتر او فراهم می شود.
راهکارهایی برای پرورش مهارت برقراری ارتباط بین داده ها و اطلاعات
- هنگام لباس پوشیدن از کودک بخواهید دو لباس را انتخاب کند و شباهتها و تفاوتهای آن دو لباس را از هر نظر بیان کند.
- هنگام پیاده روی با کودکتان از او بخواهید سه تا از چیزهایی را که دیده است انتخاب کند و شباهتها و تفاوتهای میان آنها را بازگو کند. در ادامهی راه باز چیزهای جدیدی را بیابد و با موارد قبلی مقایسه کند. این یک راه عالی برای یادگیریِ این مهارت است.
- کلماتی را که کودک میگوید بنویسید تا ربط بین آنچه میگوید و آنچه نوشته شده را ببیند.
- کودک را به بازیهای مرتبسازی تشویق کنید که در آن چیزهای بزرگ را در یک جا و چیزهای کوچک را در جای دیگر قرار دهد. سپس قوانین را تغییر دهید و بر اساس رنگ آن چیزها را مرتب کنید.
- بازی “حدسِ آهنگ” را انجام دهید. ریتم یک آهنگ شعر یا ترانه را با دست زدن اجرا کنید و از کودک بخواهید نام آهنگ را حدس بزند.
بهیاد داشته باشید که یادگیری از طریق بازی لذتبخشترین و موثرترین روش یادگیری برای سنین خردسالی و کودکی بهحسابمی آید.
پنج: مهارت تفکر نقادانه
مهارت تفکر نقادانه مهارتی است که:
- فرد به طور مداوم در جستجوی اطلاعات و دانش معتبر و قابل اعتماد است.
- آنها را تجزیه و تحلیل کرده، باورهای قدیمی را هدایت و تصحیح میکند.
- در نهایت تصمیم میگیرد و یا حل مسئله میکند.
با به کارگیری این مهارت، فرد به جای آنکه یک دریافت کننده منفعل اطلاعات باشد، یک یادگیرنده فعال است که اطلاعات را صرفاً براساس غریزه و شهود نمیپذیرد و زیاد سوال می پرسد. مهارت تفکر نقاد در دنیای امروز که روزانه با انبوه اطلاعات مواجه میشویم، از مهارتهای بسیار باارزشی به حساب میآید که پرورش آن در کودک سرمایه گذاری برای پیشرفت زندگی فردی و اجتماعی او در آینده تلقی میشود.
راهکارهایی برای پرورش مهارت تفکر نقادانه
- داستانی ماجراجویانه تعریف کنید که جایی به یک چالش و مشکل میرسد. سپس بگویید: “اوه این یک مشکله!” مشکل را برای کودک بگویید و ببینید چه راهحلهایی ارائه میدهد.
- بازیای طراحی کنید که کودک در آن نقش یک کاراگاه را داشته باشد که قرار است معماهایی را حل کند.
- وقتی کودک سؤالی میپرسد که خودش توانایی جواب دادن به آن را دارد شما به سرعت جواب سؤال را ندهید. به او کمک کنید تا با پیگیری خودش به پاسخ برسد.
به او بگویید :”خیلی دوست دارم بفهمم جواب این سؤال چیه!” و ببینید آیا کودک نظری دارد. اگر او نظری نداشت، با پرسیدن سؤال، انجام آزمایش، مراجعه به کتاب یا اینترنت به جستجو برای یافتن پاسخ بپردازید.
بجای اینکه به کودک بگویید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، از او بخواهید پاسخهایش را ارزیابی کند. با همدیگر به پاسخهای جدید برسید!
برای آشنایی بیشتر با تفکر نقادانه و اهمیت آن، میتوانید به مقاله چرا پرورش تفکر نقادانه در کودکان مهم است؟ مراجعه کنید.
شش: مهارت مقابله با چالش
در دنیای پراسترس امروز که روزانه امکان مواجهه با چالش های مختلف اتفاق دور از ذهنی نیست، مدیریت شرایط چالش برانگیز مهارتی است که نباید از آموزش آن به کودک امروز غافل شویم. این مهارت، به اینکه فرد بتواند در هنگام مواجهه با چالش از عادت همیشگی به موقع دست بکشد، بر روی چالش و نحوه پاسخگویی به آن تمرکز کند، و راهحل مناسب را در زمان مقتضی بهکارگیرد، توجه میکند.
اینکه فرد در چنین موقعیتی نه منفعل عمل کند و نه از مواجهه با آن فرار کند، بلکه به طور فعالانه کنشی انجام دهد، امر مهمی است که ما با ایجاد فرصت های مختلف در همان دوران کودکی زمینه را برای رشد و پرورش آن فراهم میکنیم.
راهکارهایی برای پرورش مهارت مقابله با چالش
- عادتهای روزانه میتوانند چالشبرانگیز باشند. در زمان مناسب با کودک همفکری کنید که چه کارهایی برای مواجهه با شرایط پراسترس میتوانند انجام دهند. مثلا ساختن یک ترانهی شاد که در هنگام خداحافظی خوانده شود.
- اگر پروژهاش (نقاشی- کاردستی و…) آنطور که دلش میخواسته پیش نرفته، به او کمک کنید راهبردهایی برای حل مشکلاتش پیدا کند، مثلا اگر قسمتی از نقاشی را دوست ندارد روی آن را با سفید رنگ بزند و دوباره بکشد.
- به کودک کمک کنید در صورت شکست در بازی، احساساتش را مدیریت کند. به او یادآوری کنید پیروزی واقعی یعنی ارائهی بهترین عملکردِ خود.
- کودک را تشویق کنید که برای مدیریت یک موقعیت دشوار از فردی مورد اعتماد کمک بگیرد.
- حل مسألهی اشتراکی و همکارانه را امتحان کنید. زمانی که کودک با مشکلی دست و پنجه نرم میکند، دربارهی راهحلهایی که در گذشته مفید بودهاند صحبت کنید و از این طریق به او کمک کنید تا راه حل مناسب کنونی را پیدا کند.
هفت: مهارت یادگیری خود راهبر
یکی از کارهای اساسی که ما به عنوان تسهیلگر در روند رشد کودک میتوانیم انجام دهیم، آشنا کردن او با مهارت یادگیری خود راهبر است. دوران کودکی، دوران تبلور حس کنجکاوی در کودک و فرصت طلایی کشف دنیای پیرامون است. برای پاسخگویی به این نیاز کودک، باید بستری را برای یادگیری هر چه بیشتر و عمیقتر کودک فراهم کنیم.
در فرایند یادگیری خودراهبر، فرد اهداف آموزشی خود را تعیین می کند، برای آن برنامهریزی میکند، روشهای یادگیری را تعیین میکند، و در نهایت این فرایند را خودارزیابی میکند. به عبارتی مسئولیت یادگیری را خودش برعهده میگیرد. واضح است که آشنا کردن کودک با این مسیر و آموزش به او، به حمایت یک مربی صبور و کاربلد نیاز دارد. باید درتجربههای اول قدم به قدم همراه او بود و تلاش کرد تا شیرینی یادگیری خودراهبر را بچشد و هر چه بیشتر در این مسیر با انگیزه حرکت کند.
راهکارهایی برای پرورش مهارت یادگیری خودراهبر
- به کودک کمک کنید تا اهداف یا آرزوهای خود را مشخص کند و برای رسیدن به آنها تلاش کند. این کار را با کاوش در علایقش شروع کنید.
- فرصتهای یادگیری برای کودکان ایجاد کنید که از ظرفیتهای اجتماعی، عاطفی و شناختی آنها استفاده کند. کودک زمانی که به طور کامل درگیر یادگیری باشد بهتر یاد میگیرد.
- حوزه ای که کودک به آن علاقه دارد را بیابید و تا می توانید تجربه ها و اطلاعات و یافته های جدید مرتبط با آن حوزه را در اختیار کودک قرار دهید. به این صورت شما خوراک لازم برای ذهن خلاق و روحیه پرسشگر او فراهم کرده اید.
- به کودک کمک کنید آنچه یاد گرفتهاست را تمرین کند، ترکیب کند، تعمیم دهد و به اشتراک بگذارد، تا ازین طریق ایدههای مختلف را گرد هم بیاورد و از آموختههای خود استفاده کند.
- فرصتهای امنی فراهم کنید که کودک بتواند به جای تمرکز بر نقاط ضعفش، با روشهایی که بر نقاط قوتش استوار است یادگیری داشته باشد. این کار به او کمک میکند به طور فزایندهای مسئول یادگیری خود شود.
- جمعی از یادگیرندگان تشکیل دهید و این روش یادگیری را الگو کنید که در آن هر فرد چیز جدیدی را با جمع در میان میگذارد یا از اینکه چگونه از اشتباهش چیزی یاد گرفته صحبت میکند.
بازنویسی شده از وبسایت MIND in the Making