زمانی را به یاد آورید که خواستید قانون جدیدی در خانه برای فرزندتان اعمال کنید. چه گفتگویی با کودکتان داشتید؟ چقدر زمان برد تا آن قانون اجرا شود؟ آیا از نحوهی اجرای آن راضی بودید؟ کودک شما همچنان به آن قانون پایبند است یا مشمول مرور زمان شده است؟ آیا آن قانون را متناسب با سن کودک مورد بازبینی قرار دادهاید؟
برای آنکه فرزند ما هرچه راحتتر با شرایط زندگی اجتماعی در آینده کنار بیاید ما والدین باید برای زندگی روزمره او قوانین و چارچوبهایی را درنظربگیریم. چه کار کنیم تا هرچه بیشتر کودکمان را در اجرای قوانین با خود همراه کنیم و با چالشهای کمتری در این مسیر مواجه شویم؟ در مقاله پیشرو به راهکارهای موثری در این رابطه اشاره میکنیم.
اهمیت قانونگذاری در خانه
یکی از نقشهای مهم والدین ایجاد قوانین و حدومرزهایی برای فرزندشان است. فعالیتهای روزمره کودک هرچه بیشتر بر اساس یک روتین شکل بگیرد، او بیشتر احساس امنیت و آرامش میکند. کودکی را تصور کنید که هر چقدر دوست دارد تلویزیون میبیند، هر طور بخواهد وسایلش را در خانه پخش میکند، در زمان عصبانیت هر واکنشی از سمت او پذیرفته است و هیچ انتظار شفافی از او وجود ندارد. این کودک زمانی که وارد مدرسه میشود، به سختی بتواند با هزار باید و نباید مدرسه کنار بیاید.
کودک ما باید بیاموزد که چطور با ناکامی مقابله کند؛ زیرا زندگی بزرگسالی پر از ناکامی است. در مسیر رشد فرزندمان مواقعی هست که برای مراقبت از او “نه” میگوییم و بسیاری از این اوقات با احساساتی از قبیل دلسوزی نسبت به کودک، نگرانی از سرخوردگی او و نارضایتی از والدگری خود دستوپنجه نرم میکنیم. اما باید این را بدانیم که احساس وظیفه برای راضی کردن هرچه بیشتر کودک، خودمحوری او را افزایش میدهد و توانایی او را در درک احساسات و نیازهای دیگران محدود میکند. فرض کنید کودک شما اصرار دارد که تبلت داشته باشد، چون همه دوستانش تبلت دارند؛ لازم نیست به خاطر برآورده نکردن این خواسته نگران باشید. این نشانه این نیست که شما والد خوبی نیستید. بلکه قوانین شما با قوانین والدین دیگر متفاوت است.
چرا باید در خانه قانون داشته باشیم؟
- قوانین، زندگی کودک را باثبات و پیشبینیپذیر میکند و به کودک احساس آرامش، امنیت و مراقبت میدهد.
- وجود قوانین در خانه، فرصت درک ارزشهای خانواده و پرورش مهارتهایی همچون نظم، خودکنترلی و مسئولیتپذیری را فراهم میکند.
- با وجود قوانین، مهارت مدیریت هیجانات در جریان عادی زندگی تجربه و آموخته میشود. نه شنیدن، فرصت کنار آمدن با احساسات نامطلوب مثل خشم، غم و ناامیدی را ایجاد میکند.
ویژگیهای قوانین
- برای قانونگذاری در خانه باید منعطف باشیم و متناسب با شرایط خود و کودکمان در قوانین بازنگری کنیم. به عنوان مثال بسیاری از ما والدین در شرایط بیماری فرزندمان و یا اوقات فراغت تابستان، ممکن است مدت زمان دیدن کارتون را افزایش دهیم.
- قانون یک دستور بیچون و چرا نیست. قانونگذاری نیازمند یک توافق مشترک است. هرچه بیشتر فرزندمان را در وضع قانون جدید مشارکت دهیم، با چالشهای کمتری در اجرای آن روبرو خواهیم شد. مثلا میتوانیم با همفکری هم، زمان تماشای تلویزیون یا استفاده از تبلت را برنامهریزی میکنیم.
- قوانین را متناسب با سن بچهها تغییر دهیم.
- وجود قوانین زیاد و دستوپاگیر بسیاری از اوقات اثر عکس دارد. هوشمندانه است که روی قوانین ضروری و مهم که منطبق با ارزشها و باورهای ما است سرمایهگذاری کنیم.
- در تعیین قوانین، نیازها، احساسات و ویژگیهای کودکمان را در نظر بگیریم.
- قانونگذاری نیازمند یک گفتگوی منطقی و آگاهیبخش است. متناسب با سن فرزندمان میتوانیم در مورد منطقِ پشت قوانین باهم گفتگو کنیم. مثلا برای توجیه محدود کردن زمان تماشای تلویزیون از آسیبهای آن با کودک خود صحبت کنیم.
چگونه قوانین را اجرا کنیم؟
- اجرای قوانین باید با روشی محترمانه و سالم صورت بگیرد. زمانی که والدین برای اجرای قوانین به خشونت، تهدید و یا تحقیر متوسل میشوند، باعث رنجش و خشم زیادی در کودک میشوند. این فرآیند در کوتاهمدت ممکن است اثربخشی مطلوبی داشته باشد و پدر و مادر از اجرای قوانین راضی باشند؛ ولی در بلندمدت میتواند رابطه را تخریب کند و در سنین نوجوانی به سرکشی و بیتوجهی فرزند نسبت به خواستههای هرچند بهحق والدین بیانجامد.
- بچهها نسبت به اجرای قوانین فراموشکار هستند. گاهی هم خود را به فراموشکاری میزنند تا واکنش ما را ارزیابی کنند و ببینند ما چقدر نسبت به اجرای آنها پیگیر هستیم.
- به یاد داشته باشیم که برای جا انداختن قوانین در خانه، ما به عنوان والد باید صبور و شکیبا باشیم، ناامید نشویم و اجرای آن را به روشهای مختلف پیگیری کنیم.
- اجرای قوانین در فضای همدلی توام با قاطعیت میتواند بیشترین اثربخشی را داشته باشد. یعنی قانونی که مورد توافق ما بوده است اجرا میشود، ولی در کنار فرزندمان هستیم و احساس او را درک میکنیم. “میدونم ناراحتی و اگه بخوای کنارت میمونم ولی تلویزیون روشن نمیشه.”
- پایبندی به اجرای قوانین، مهمتر از خودِ قوانین است. این مسئله بسیار مهم است که کودک ما ببیند ما همواره بر اجرای آن قانون پایبند و قاطع هستیم.
- تنها در مواقع عدم رعایت قانون واکنش نشان ندهیم. تلاشهای کودک را برای پایبندی به قوانین ارزشمند بدانیم و او را تشویق کنیم.
- شرایط پایبندی به قانون را فراهم کنیم. مثلا اگر قرار است فرزندمان شب را در بازه زمانی مشخصی به رختخواب برود، فرزندمان در طول روز تحرک کافی داشته باشد تا خودش به موقع احساس خستگی کند.
- حین مشاجره به هیچ وجه زمان مناسبی برای تعیین قانون جدید نیست. برای آنکه به نتیجه مطلوب در قانونگذاری برسیم، میتوانیم قوانین را در نشستهای خانوادگی و در فضایی آرام مطرح کنیم؛ ما و فرزندان نقطهنظراتمان را بگوییم و در نهایت به یک توافق جمعی برسیم.
گاهی پیش میآید که ما والدین برای پایان دادن به بگومگو بین خود و فرزندمان نظر خود را در همان حین در قالب یک قانون بیان میکنیم. این سناریو را در نظر بگیرید:
فرزند ما بدون اطلاع قبلی با تاخیر به منزل آمده و ما در حین مشاجره با او میگوییم که این قانون خانهی ماست و از فردا هر روز قبل از ساعت چهار باید در خانه باشد. این جمله را به منزله ختم گفتگو میگوییم و وارد جنگ قدرت با فرزندمان میشویم. فرزندمان یا زیر لب غرولندی میکند و با نارضایتی قبول میکند؛ یا مخالفتش را با صدای بلند اعلام میکند، به اتاقش میرود و در را به هم میکوبد. بحث و جدل هم تا مدتها سر این موضوع ادامه پیدا میکند. در دو حالت رابطه ما با فرزندمان آسیب خواهد دید و این خسارت کمی نیست.
زمانی که فرزند ما احساس کند ما نگاه از بالا به پایین به او داریم و در قانونگذاری میخواهیم قدرت خودمان را به رخ او بکشیم، فرسنگ ها از هدف اصلی دور شده ایم و به احتمال زیاد هزینههای زیادی برای اجرای آن قانون متحمل میشویم. انتخاب زمان مناسب برای گفتگو و صد البته نحوه بیان ما نکات طلایی برای به ثمر رسیدن خواستههای ما از جمله اعمال قوانین جدید در خانه خواهد بود. بیایید هوشمندانه عمل کنیم و بهیاد داشته باشیم که هدف ما از اعمال قانون در خانه پرورش فرزندانی مسئول، دارای ظرفیت همدلی کردن با دیگران، مواجه شدن با محدودیتها و در نهایت آماده شدن برای ورود به اجتماع است.