در این مقاله، در مورد برخی از راههایی که ممکن است یک بحران یا تغییر در چهار زمینهی اصلی رشدِ دوران کودکی تأثیر بگذارد، خواهید خواند. بهخوبی میدانیم که تغییر و بحران میتواند از بسیاری جهات بر رشد کودک تاثیر بگذارد. این درست است که تاثیر برخی از این تغییرات منفی است زیرا توانایی کودکان در احساس امنیت و کشف درست جهان را مختل میکند، اما تغییر در عین حال میتواند فرصتی برای کودکان فراهم کند تا همزمان قابلیت سازگاری و تطبیق با شرایط جدید در آنها رشد کند.
بسیاری از عوامل زندگی فردی کودک – از جمله دسترسی به منابع مادی و روانشناختی – نقش مهمی در تاثیرگذاری بحران بر رشد کودک دارند.
زبان و احساسات
کودکان وقتی با یک بحران روبرو میشوند ممکن است برای درک احساسات خود دچار مشکل شوند یا برای بیان دقیق در مورد نیازها و تجربیات خود با مشکل مواجه شوند.
دورانهای تغییر و تحول معمولاً با احساسات پیچیده و متغیری همراه هستند. مثلا، تعطیلی مدارس، جابجایی محل زندگی خانواده یا تغییر روال معمول هر روزهی زندگی ممکن است احساس سردرگمی، عدم اطمینان یا نگرانی در کودکان ایجاد کند. این امکان وجود دارد که کودکان خردسال تحت تأثیر قرار نگرفته یا بیاطلاع باشند، در حالیکه کودکان بزرگتر ممکن است اضطراب یا خشم از خود بروز دهند. کودکان معمولا در لحظات مختلف احساسات متفاوتی دارند: غم و اندوه هنگام خداحافظی با دوستان ممکن است با هیجان برای کشف مکان جدید یا ایجاد یک برنامهی جدید جایگزین شود. کودکان ممکن است همزمان احساسات مختلفی را بروز دهند و هنگامی که در فشار بیش از حد قرار بگیرند، چیزهای زیادی را که احساس میکنند به درستی درک نکنند.
کودکان ممکن است قادر به انتقال این احساسات پیچیده نباشند و نیازهای خود را غیرکلامی و غیرمستقیم بیان کنند. این عدم توانایی در انتقال احساسات میتواند به صورت تغییر در خواب روزانه، غذا خوردن و نشانههای جسمانی، گوشهگیری یا طغیانهای احساسی و رفتاری – مانند گریه یا “از هم گسیختگی و فروپاشی” در زمانهای غیرمنتظره بروز کند. شب ادراری و سایر رویدادهای جسمی نشانهی این پریشانی است و کودک بهخاطر آنها نباید مجازات شود. بهجای آن، بزرگسالان باید با مراقبت و پشتیبانی مداوم و واکنشی، در این تغییرات عاطفی و رفتاری سهیم شوند.
گفتگو به صورت منظم با کودکان میتواند به آنها کمک کند تا ضمن ایجاد مهارتهای زبان، خودآگاهی و ابراز وجود، احساسات خود را به روشهای سازنده تجزیه و تحلیل و درک کنند. بزرگسالان میتوانند در مورد احساسات خودشان صحبت کنند، سوال کنند و به کودکان در شناسایی احساسات جدید یا پیچیده کمک کنند. نامگذاری بر روی احساسات میتواند ابزار مفیدی برای کودکانی باشد که دچار تجربهی تغییر یا از دست دادن میشوند. کودکان ممکن است در وضعیتهای بحرانی نگرانی یا کنجکاوی داشته باشند و ممکن است برای درک بهتر آن سوالات مکرر بپرسند. گوش دادن به آنها و به اشتراک گذاشتن اطلاعات متناسب با سن آنها، به رشد کودکان و همچنین درک آنها از وضعیت کمک خواهد کرد، که میتواند عدم اطمینان یا ترس را کاهش دهد.
نگرانی برای دیگران
در هنگام بحران یا تغییر، کودکان ممکن است در درک تجربیات دیگران مشکل داشته باشند. تاثیر هر رویدادی بر کودک، خانواده یا جامعه ممکن است متفاوت باشد. کودکان خردسال تمرکز خود را روی شرایط لحظهای خود قرار میدهند و ممکن است برای درک یا همدلی با دیگران که دریافت متفاوتی از موقعیت دارند، دچار مشکل شوند. کودکانِ بزرگتر اما به دیگران فکر میکنند و معمولا با آنها همدلی میکنند. بزرگسالان میتوانند با تمرین ایجاد یک تصور ملموس از موقعیت از پرورش در این زمینه حمایت کنند: در مورد شرایط مختلف بحث و گفتگو کنید و از کودکان بخواهید که خودشان را جای دیگران بگذارند.
بهعلاوه، کودکان بزرگتر ممکن است بحران را فرصتی برای کمک به جامعهی خود بدانند. کودکان 7 تا 9 ساله ظرفیت و آگاهیِ چگونگی کمک به خانه یا محله خود را دارا هستند. یافتن راههایی برای کمک به دیگران در هنگام بحران میتواند حس هدفمند بودن را در کودکان بزرگتر ایجاد کند.
فکر کردن و درک کردن
در هنگام بحران یا تغییر و تحول، کودکان ممکن است در تمرکز یا به خاطر سپردن اطلاعات مشکل داشته باشند. آنها ممکن است حواسپرت شوند و برای به اتمام رساندن کارهای مدرسه یا مسئولیتهای دیگر دچار مشکل شوند. آنها ممکن است برای انجام کارهای روزمره بیش از حد معمول به زمان و پشتیبانی بزرگسالان نیاز داشته باشند و ممکن است از یادآوریهای دیداری مانند برنامههای نوشته شده یا چک لیست ها استفاده کنند.
تغییر همچنین فرصتی را برای کودکان فراهم میکند تا تفکر و درک خود را گسترش دهند. کودکان ممکن است “سوالات بزرگ” بپرسند و در مورد واقعه یا آینده به شیوههایی صحبت کنند که واقعبینانه و دقیق باشند یا نباشند. مکالمه میتواند به کودکان کمک کند تا درک خود را از جهان بسازد و به پرورش تفکر انتزاعی کمک کند. بهعنوان مثال، توضیح اینکه چرا مدارس تعطیل هستند یا چه مدت تا زمان بازگشایی آنها (بهعنوان مثال ، رسم یا استفاده از تقویم برای نشان دادن زمان) می تواند ظرفیت کودکان را برای تفکر در مورد روابط علت و معلولی یا تفکر در مورد آینده ایجاد کند.
روابط و بازی
سرانجام، روابط و بازی ممکن است در اثر بحران یا تغییر و تحول تغییر کند. اگر کودکان قادر به تعامل با همسالان خود نباشند ، ممکن است احساس انزوا یا تنهایی کنند. ممکن است فرصت های محدودی برای تمرین مهارت های اجتماعی مانند رعایت نوبت، همکاریو تعاون و مذاکره با همسالان داشته باشند. احساس تردید ممکن است منجر به عدم اعتماد به نفس در کشف چیزهای جدید شود. در غیر اینصورت ، کودکان ممکن است مشتاق بازی باشند، از نظر جسمی تحرک داشته باشند و از طرق شادی آور و بچگانهای با مراقبان یا خواهران و برادران مشغول شوند. کودکان اغلب از بازی خیالی برای کشف و بیان احساسات و تجربیات خود استفاده می کنند. بزرگسالان می توانند با ادامه دادن به بازی روزمره و ایجاد رابطه با کودکان، از رشد سالم حمایت کنند.
نویسنده: شیما رستمی