خیلی مهم است که اجازه دهیم فرزندمان غم را تجربه کند.
وقتی میخواهیم تلاش کنیم شرایط را برای فرزندمان بهتر کنیم، اینکه حواسش را پرت کنیم یا با همهی توانمان شرایطی را که ممکن است آسیب ببینند محدود کنیم، کارهای مفیدی نیستند.
۱-
به جای …
پرت کردن حواس با خوراکی یا گوشی:
“بیا بریم بستنی مورد علاقهات رو بخریم، اینجوری حالت بهتر میشه.”
این را امتحان کنید …
همدلی نشان دهید:
“میدونم که این بودن تو این شرایط خیلی برات سخته. اگه کمکی خواستی روی من حساب کن.”
۲-
به جای …
دور کردن ناراحتی به خاطر اینکه به شما احساس بدی میدهد:
“برو توی اتاقت و وقتی برگرد که بتونی لبخند بزنی.”
این را امتحان کنید …
دلگرمی بدهید:
“اینکه غمگین باشی چیز بدی نیست. احساسات ما کمکمون میکنن شرایط رو درک کنیم. هر کسی ممکنه گاهی اوقات غمگین بشه.”
۳-
به جای …
سرکوب غم با مثبتگرایی سمی:
“بیا دربارهی یک چیز مثبت فکر کنیم.”
این را امتحان کنید …
برای کمک به پردازش آن غم پیشنهاد و نظر بدهید:
“دلت میخواد دربارهی احساساتت بنویسی یا حرف بزنی؟”
۴-
به جای …
دادن این احساس به کودک که او مشکلی دارد:
“بسه دیگه گریه نکن! امروز همهش گریه کردی.”
این را امتحان کنید …
بگویید که اگرخواستند حرف بزنند، شما با دقت به آنها گوش خواهید داد:
“اگه میخوای حرف بزنی یا کسی رو بغل کنی من اینجام، روم حساب کن.”
وقتی ما احساسات ناخوشایند را از خود میرانیم …
به کودکانمان میآموزیم که احساساتشان را سرکوب کنند (که اغلب بعداً منجر به انفجار احساسات میشود) و از یادگیری هیجانی و التیام هیجانی دوری کنند.
وقتی در غم، خشم، ترس و … بدون قضاوت در کنارشان باشیم …
به فرزندانمان میآموزیم که چگونه خودشان را آرام کنند، پس از شکستها از جا برخیزند، و آسیبهای جسمی و عاطفی را پشت سر بگذارند.
منبع
big life journal