تاثیر زمینه اجتماعی بر یادگیری
یادگیری در بافت و زمینه اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد
یادگیری شامل رشد درونی و تعامل بیرونی با محیط است. انسانها از طریق درک و تعامل با محیط، محرکها و افراد اطراف خود یاد میگیرند. همانطور که یادگیری یک فرایند صرفاً عقلانی نیست و ارتباط تنگاتنگی با هیجان دارد، یادگیری فرایند فردی نیست. یادگیری با ارتباطات اجتماعی و زمینه فرهنگی که در آن قرار داریم در هم تنیده است. بسیاری از کارکردهای ما مانند انتخاب، تفسیر پدیدهها، نتیجهگیری و … در چارچوب فرهنگ انجام میشود. حداقل ارتباط ما معمولاً با مادر، پدر و انتظارات آنها همیشه با ماست چه ما بخواهیم برای رسیدن به آن تلاش کنیم و چه مخالف آن عمل کنیم.
نظریه پردازان اجتماعی- فرهنگی معتقدند که انسانها اطلاعات را با توجه به ارزشهایی که در خانه، جامعه، مدرسه و … با آنها مواجه میشوند، درک میکنند. فرهنگ بر تجربههایی که دانشآموزان با خود به کلاس میآورند، چگونگی ارتباط آنها، چگونگی انتظار آنها از یادگیری و تفکرشان درباره اینکه چه چیزی ارزش یادگیری دارد مؤثر است. هنگامی که فعالیتهای مدرسهای با تجربیات دانشآموزان در خانه و اجتماع مرتبط میشود، یادگیری تسهیل میشود. چگونگی سازماندهی فرهنگ کلاس و مدرسه شامل چگونگی ارتباط آنها، نقش دانشآموزان و تعامل و همیاری آنها در یادگیری نقش دارد.
توسعه اجتماعات یادگیری
نظریه ویگوتسکی درباره چگونگی یادگیری افراد از همدیگر معمولاً برای توضیح مزایای یادگیری در گروه استفاده میشود. ایدههای او درباره اینکه انسانها چگونه یاد میگیرند به توسعه اجتماعات یادگیری با تمرکز بر تعامل یادگیرنده با یادگیرنده و تبادل نظر بین آنها منجر شد. در یک اجتماع یادگیری، یادگیرندگان با مشارکت در یک اقدام مشترک و یا پروژه گروهی که شبیه شرایط زندگی واقعی است، از طریق همیاریِ ساختار یافته یاد میگیرند. در کلاسهایی که به اجتماع یادگیری توجه دارند یادگیری همیارانه شکل میگیرد. در این رویکرد، یادگیرندگان مانند پژوهشگران عمل میکنند، مسئولیت یادگیری درباره وجوه مختلف یک موضوع یادگیری را به عهده میگیرند تا به بقیه افراد یادبدهند. در اجتماعات یادگیری، تخصص توزیع شده است. هر فرد در گروه خود و هر گروه به عنوان جزئی از کل در این اجتماع مشارکت دارند. اختیارات و حقوق افراد نیز در این اجتماعات توزیع شده است.
اندیشهها و دیدگاههای مختلف ارزشمند است و یادگیرندگان میدانند که در امنیت میتوانند رویکردهای مختلف به مسائل- حتی اگر اشتباه باشد- را امتحان کنند. کل اجتماع یادگیری از اشتباهات و دیدگاههای مختلف یاد میگیرد. نقش معلم در کلاسی که اجتماع یادگیری در آن به وجود آمده است، چند وجهی است. او باید محیط یادگیری را طراحی کند که فرصت دانشآموزان را برای تعامل با یکدیگر و افراد متخصص افزایش دهد. تکالیف را طراحی کند، منابع را تدوین کند، فرهنگ و هنجارهای کلاس را برای افزایش تعامل فراهم کند. گفتگو و مباحثه را بین دانش آموزان پرورش دهد.
در کلاس هایی که از نظر اجتماعی فعال و تعاملی است، نقش معلم تضعیف نمیشود و معلم کنار نمینشیند تا دانشآموزان خودشان طی یک فرایند تصادفی و برنامهریزی نشده دست به اکتشاف بزنند. بلکه برعکس، در این کلاسها معلمان به دقت محیط یادگیری را شکل میدهند. به درستی برنامه ریزی میکنند، منابع متعددی را جمعآوری و سازماندهی میکنند، و به دقت دانشآموزان را رصد میکنند تا در هنگام نیاز به آنها کمک کنند. در واقع معلمان ماهر در زمان لازم وارد عمل میشوند و کمک میکنند و در زمان لازم کنار میکشند تا دانشآموزان خودشان یاد بگیرند یا به یکدیگر یاددهند.
همچنین معلم نقش مهمی در کمک به دانشآموزان برای تعامل کارآمد با یکدیگر دارد. این مهارتی نیست که بتواند بدون کمک توسعه یابد. بسیاری از مواقع تصور میکنیم که قرار دادن دانشآموزان در گروه، خود به خود به همیاری مؤثر منجر میشود. در حالیکه در بیشتر موارد دانشآموزان نیاز به حمایت و آموزش در چگونگی همکاری مؤثر (برای مثال تقسیم وظایف، به اشتراک گذاشتن دانش، گوش کردن به یکدیگر و اعتماد به کمک یکدیگر) دارند.
دانشآموز نیز در این شرایط باید مسئولیت بیشتری به عهده بگیرد. مسئولیت دانشآموز هم به عنوان عضو یک گروه و در بعضی از مواقع به عنوان یاددهنده به همکلاسیهایش و همچنین مسئولیت شخصی در ارتباط با یادگیری و علایق خود افزایش مییابد. دانشآموز نقش فعالی در کار با دیگران و همچنین کار فردی دارد. در تعاملات بین دانشآموزان که هریک نقاط قوتی دارند، یادگیری رخ میدهد.
نمونههای از روشهایی که میتواند منجر به ایجاد تعامل سازنده و خلق اجتماع یادگیری شود، یادگیری پروژه-محور، مسئله-محور و یادگیری بر اساس مباحثه و گفتگو هستند که با توجه به ویژگیهای زیر توانایی ایجاد محیط یادگیری مناسب را دارند:
* محرکِ کار دانشآموزان پرسش یا مسئله چالش برانگیز و نزدیک به زندگی واقعی است.
* کل تکلیف توسط یک نفر به تنهایی به نتیجه نمیرسد.
* فرصتهای زیادی برای بازخورد بر عملکرد وجود دارد.
* معلمان به عنوان تسهیلگر از رشد مهارتهای دانشآموزان پشتیبانی میکنند.
هنگامیکه سخن از خلق اجتماع یادگیری میشود، این اجتماع محدود به دانشآموزان نمیشود. بلکه خلق اجتماعات یادگیری بین معلمان و به طور کلی همه دست اندرکاران آموزش برای اصلاح امور در مدارس ضروری است. دو یا چند معلم با همدیگر و یا همه افراد دست اندرکار تربیت در مدرسه میتوانند با هم همکاری کنند، به کمک هم برنامهریزی کنند، دانش خود درباره یادگیری دانشآموزان را به اشتراک بگذارند، از پیشرفت یکدیگر پشتیبانی کنند تا محیط یادگیری مناسبی خلق کنند. مدیران و سیاستگزاران باید از این ارتباط و همیاری پشتیبانی کنند تا فرصتهای تعامل حرفهای افزایش یابد.
ویژگیهای محیط اجتماعی-فرهنگی مناسب:
* احترام به دانشآموزان و باور به توانایی آنها به عنوان یادگیرنده: احترام به دانشآموزان میتواند در ماهیت فعالیتهایی که برای یادگیرندگان طراحی میشود نمایان شود. برای مثال هنگامیکه تکالیف و فعالیتهای چالش برانگیز، واقعی و مرتبط برای آنها فراهم میشود. همچنین، هنگامیکه معلم انتظارات سطح بالا از دانشآموزان دارد و برای رسیدن دانشآموزان به آن سطح از آنها پشتیبانی میکند احترام خود به آنها را نشان میدهد.
* ارتباط شخصی با دانشآموزان و خانوادههای آنها و ایجاد محیط امن: در زمینه اجتماعی – فرهنگی مناسب معلمان و دست اندرکاران تربیت در مدرسه با دانشآموزان، فارغ از نژاد، فرهنگ، زبان و … تعامل، گفتگو و ارتباط دارند. محیط اجتماعی مناسب محیطی است که اشتباه کردن و ریسک کردن در آن پذیرفته است. هنگامیکه مربیان درباره خطاها یا تجربههای شخصی خود با دانشآموزان گفتگو کنند به خلق چنین محیط امنی کمک میکنند. همچنین وضع قوانین مشخص برای ارتباط محترمانه در ابتدای سال، پذیرش و انعطاف در مقابل فرهنگهای متفاوت خانوادهها و احترام به تفاوتها میتواند منجر به ایجاد حس امنیت شود.