ما و کودکان چگونه رفتارمان را کنترل می‌کنیم؟ (بخش نخست)

کنترل بازدارانه فرض کنید کودکی در یک بازی از دوست خود به‌شدت عصبانی می‌شود و می‌خواهد سر او فریاد بکشد. یا خود شما در ترافیک گیر کرده و کلافه شده‌اید و می‌خواهید با بوق زدن کلافگی خود را نشان دهید. یا بازیکن فوتبالی را در نظر بگیرید که داور به اشتباه خطای او را اعلام […]

فهرست مطالب

کنترل بازدارانه

فرض کنید کودکی در یک بازی از دوست خود به‌شدت عصبانی می‌شود و می‌خواهد سر او فریاد بکشد. یا خود شما در ترافیک گیر کرده و کلافه شده‌اید و می‌خواهید با بوق زدن کلافگی خود را نشان دهید. یا بازیکن فوتبالی را در نظر بگیرید که داور به اشتباه خطای او را اعلام می‌کند و دوست دارد به خاطر این اشتباه با داور برخورد کند. برای انجام ندادن هر کدام از این کارها به مهارتی به نام “کنترل بازدارانه” نیازمندیم.

بازداری یا کنترل بازدارانه (inhibitory control) مهارتی است که پاسخ‌های تکانشی (یا خودکار) را کنترل می‌کند و پاسخ‌هایی تولید می‌کند که حاصل توجه و تعقل هستند. کنترل بازدارانه یکی از مولفه‌های کارکردهای مدیریتی مغز است و در پیش‌بینی، برنامه‌ریزی و تعیین اهداف نقش دارد. این مهارت جلوی رفتارها و واکنش‌های نامناسب را می‌گیرد، یک پاسخِ بهتر را جایگزین پاسخ دیگر می‌کند و پاسخ‌های فکورانه‌تری را به ارمغان می‌آورد که با موقعیت سازگارند.

اختلال در بازداری می‌تواند خود را در سه سطح مختلف نشان دهد:

  • سطح حرکتی: شامل کنترل ضعیف در رفتارهای حرکتی است که در “بیش‌فعالی” دیده می‌شود. برای مثال، وقتی کودکی در کلاس است، ممکن است وقتی خسته می‌شود نتواند خود را کنترل کند و از جایش بلند نشود.
  • سطح توجهی: اختلال بازداری در این سطح خود را در حواس‌پرتی و مشکل در توجه کردن به یک چیز نشان می‌دهد. برای مثال، کودکی که در حال خواندن کتاب است به راحتی توسط سروصدای بیرون حواسش از خواندن پرت می‌شود.
  • سطح رفتاری: در اینجا اختلال در بازداری منجر به رفتارهای تکانشی و غیرقابل کنترل می‌شود. برای مثال، کودکی که در خیابان از پدر و مادرش می‌خواهد چیزی برایش بخرند و وقتی آن‌ها آن‌چه کودک خواسته را نمی‌خرند، گریه می‌کند، پای بر زمین می‌کوبد و همراه با پدر و مادر به مسیر ادامه نمی‌دهد.

قسمتی از مغز که دقیقا پشتِ پیشانی شما قرار دارد نقش برجسته‌ای در کنترل بازدارانه ایفا می‌کند. از آنجا که این قسمت از مغز آخرین قسمتی است که رشدش در طول جریان رشد کامل می‌شود، عجیب نیست که کودکان در کنترل رفتارها و مدیریت تغییراتی که برایشان پیش می‌آید دچار مشکل شوند. برای کودکان دشوار است که وقتی اعمالی را آغاز می‌کنند در میانه‌ی راه از آن‌ها صرف نظر کنند و آن‌ها را دنبال نکنند. اگر مشکلی پیش نیاید، با افزایش سن و رشد قسمت پیشانیِ مغز، رفته‌رفته توانایی کنترل بازدارانه در انسان افزایش می‌یابد.

کنترل بازدارانه یکی از مهارت‌های شناختی است که فراوان مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مهارت است که رفتارهای ما را اصلاح می‌کند. بازداری است که برای شما ممکن می‌سازد وقتی می‌خواهید حرفی بزنید ولی می‌دانید نباید آن حرف را بزنید، ساکت بمانید. بازداری است که به شما کمک می‌کند آرام در کلاس بشینید، حتی وقتی اصلا حوصله‌ی گوش دادن به معلم خود را ندارید. کنترل بازدارانه است که شما را یاری می‌کند کار کنید و درس بخوانید، حتی زمانی که کسل شده‌اید. کنترل بازدارانه است که کمک می‌کند به رویدادهای پیش‌بینی نشده واکنش امن و مناسبی نشان دهید، مثل زمانی که یک راننده بدون زدن راهنما وارد خط شما در اتوبان می‌شود.

به طور کلی، کنترل بازدارانه به ما کمک می‌کند در محیط تحصیل، کار، خانوده و اجتماع رفتارهای مناسب و سازگارانه‌تری داشته باشیم.

احمد لطفی، کارشناسی ارشد روان شناسی شناختی