اتاق فرمان مغز

اتاق فرمان مغز: کارکردهای مدیریتی شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما انسان‌ها حتی از خردسالی برای انجام کارهای خود برنامه‌ریزی می‌کنند و از یک سیستم مدیریتی ذهنی استفاده می‌کنند؛ سیستمی که بر منابع شناختی و ذهنی آن‌ها متکی است. حتی نوزادان هفت تا ده ماهه نیز به اعمال و مقاصد دیگران توجه نشان می‌دهند. […]

فهرست مطالب

اتاق فرمان مغز: کارکردهای مدیریتی

شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما انسان‌ها حتی از خردسالی برای انجام کارهای خود برنامه‌ریزی می‌کنند و از یک سیستم مدیریتی ذهنی استفاده می‌کنند؛ سیستمی که بر منابع شناختی و ذهنی آن‌ها متکی است. حتی نوزادان هفت تا ده ماهه نیز به اعمال و مقاصد دیگران توجه نشان می‌دهند.
با رشد بیشتر، این سیستم مدیریتی سازمان‌یافته‌تر می‌شود؛ برای مثال کودکان می‌توانند بر اساس اطلاعات جدیدی که دریافت می‌کنند تفکر خود را اصلاح کنند و می‌توانند توجه خود را به چیزهای مورد نظرشان معطوف کنند و به امور مزاحم بی‌توجه باشند. معمولا به این سیستم مدیریتی «کارکردهای مدیریتی» یا «کارکردهای اجرایی» (Executive Functions) گفته می‌شود.
همه‌ی متخصصان نظر واحدی درباره‌ی کارکردهای مدیریتی ندارند، اما به طور کلی می‌توان گفت که این کارکردها شامل مهارت‌های زیرند:
  • توجه کردن
  • سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی
  • شروع کردن یک تکلیف یا کار و متمرکز ماندن بر آن کار یا تکلیف
  • مدیریت کردن هیجانات
  • دنبال کردن فعالیت‌هایی که انجامشان می‌دهیم
این مهارت‌ها می‌توانند بر کودکان و بزرگسالان در محیط خانه، مدرسه و شرایط اجتماعی مختلف تاثیر بگذارند.

سه حوزه‌ی کلی کارکردهای مدیریتی:

به زعم بسیاری از متخصصان، پنج مهارت نام‌برده‌شده (و احیاناً مهارت‌های بیشتر) را می‌توان زیر چتر سه حوزه‌ی کلی گنجاند:

1- حافظه‌ی کاری:

تعریف: توانایی نگه داشتن اطلاعات در ذهن به طوری که بتوان به نحوی از آن‌ها استفاده کرد.
مثال: وقتی من سوالی از شما می‌پرسم شما برای این که به سوال من پاسخ دهید باید مدت کوتاهی سوال را در ذهن خود نگه دارید.

2- انعطاف پذیری شناختی:

تعریف: توانایی فکر کردن به یک موضوع به شیوه‌های متفاوت و توانایی پرداختن به یک موضوع متفاوت.
مثال: اینکه یک دانش‌آموز به چند روش مختلف به یک سوال ریاضی پاسخ دهد. یا دانش‌آموزی که می‌تواند در یک آزمون جامع، پس از پاسخ دادن به سوالات درس ریاضی خود را آماده‌ی پاسخ دادن به سوالات درس علوم کند.

3- بازداری پاسخ:

تعریف: توانایی نادیده گرفتن محرک‌های مزاحم و مقاومت در برابر وسوسه‌ها.
مثال: اینکه دانش‌آموزی سروصدای خیابان یا حیاط مدرسه را نادیده می‌گیرد و همچنان به معلم خود توجه می‌کند. و یا اینکه کودکی با اینکه ممکن است از دوست یا معلم یا پدر و مادر خود عصبانی شود، فورا خشم خود را به صورت کلامی یا غیرکلامی نشان نمی‌دهد.

برخی از مهارت‌های مبتنی بر کارکردهای مدیریتی:

1- تامل:

تامل فرایندی است که به شما اجازه می‌دهد قبل از واکنش نشان دادن به یک امر و قبل از تصمیم‌گیری صبر کنید و فکر کنید.
مثلا فکر کنید یک کودک در راه رسیدن از مدرسه به خانه به یک بستنی فروشی می‌رسد و وسوسه می‌شود که بستنی بخورد. اگر این کودک کارکردهای مدیریتی کارآمدی داشته باشد این اتفاق می افتد: چون حافظه‌ی کاری وسیعی دارد می‌تواند همه‌ی عوامل مرتبط را در ذهن خود فعال کند و همه‌ی آن‌ها را در نظر بگیرد. مثلا می‌تواند همزمان به این فکر کند که بستنی خوردن موجب می‌شود دیر به خانه برسد و موجب می‌شود پول تو جیبی امروزش را از دست بدهد. و به این فکر می‌کند که خوردن بستی لذت فراوانی دارد، ولی از طرف دیگر، این را در نظر می‌گیرد که اگر الان بستنی نخورد می‌تواند چند ساعت بعد با خواهرش بستنی بخورد و … .
انعطاف پذیری شناختی باعث می‌شود که این کودک بتواند درک کند که اگر بستنی بخورد پدر و مادرش چه فکری درباره‌ی او می‌کنند (از زاویه‌ی دیگران به قضیه نگاه می‌کند) و بازداری پاسخ به او کمک می‌کند که تا قبل از بررسی دقیق همه‌ی عوامل، بستنی را نخرد.

2- سرعت پردازش:

یکی از عوامل موفقیت افراد در جامعه این است که سرعت پردازش ذهنی آن‌ها بالا باشد. مثلا همان کودک مثال قبل را در نظر بگیرید. اگر کارکردهای مدیریتی او کارآمد نباشند ممکن است برای اینکه همه‌ی عوامل را در نظر بگیرد و از زوایای مختلف تصمیم خود را بررسی کند یک ساعت طول بکشد! اما اگر کارکردهای مدیریتی رشدیافته‌ای داشته باشد می‌تواند در چند دقیقه شرایط خود را بررسی کند و تصمیم نهایی را بگیرد.
در یادداشت‌های بعدی به هر یک از کارکردهای مدیریتی به طور مفصل‌تر پرداخته می‌شود.
منبع: https://www.understood.org/en
احمد لطفی- کارشناسی ارشد روانشناسی شناختی